همانطور که می دانید جرم قتل سنگین ترین جرم علیه اشخاص می باشد که صدمات آن برای فرد قربانی غیر قابل جبران خواهد بود. با توجه به اینکه جرم قتل به صورت آنی می باشد تعیین لحظه مرگ یعنی لحظه ای که حیات فرد پایان می یابد می توان گفت که جرم قتل به وقوع پیوسته است.

با توجه به اینکه تعیین زمان مرگ مشکل است لذا می توان برای پایان یافتن حیات فرد زمانی متفاوتی را تعیین کرد. قبلا زمان مرگ را از کار افتادن قلب و قطع تنفس می دانستند ولی در حال حاضر با توجه به پیشرفت علم می توان مرگ غیر قابل بازگشت مغز را زمان پایان یافتن حیات فرد دانست.

کشتن یک بیمار سرطانی و یا فرد حادثه دیده حتی اگر چند روز به پایان عمرش باقی مانده باشد هم قتل محسوب می شود و فرد قاتل با رد اتهام اینکه فرد چند روز به پایان عمرش باقی نمانده بود نمی تواند از خودش رد اتهام کند و در هر صورت قتل محسوب می شود و فرد قاتل باید به مجازات اعمال خود برسد.

با استناد به ماده ۴۹۳ قانون مجازات اسلامی در صورتی که فاصله ای بین جراحت و مرگ وجود داشته باشد باز هم مسئولیت مرتکب را از بین نمی برد و هر چقدر فاصله بین جراحت و مرگ بیشتر باشد احراز رابطه سببیت مشکل خواهد شد و در حال می توانیم بگوییم که گذشت زمان میان فعل و مرگ مسئولیت کیفری متهم را از بین نمیبرد.

هرگاه فردی با عمل خود اقدام به برقراری رابطه جنسی با فردی نماید و ویروس ایدز را منتقل نماید و بعد از گذشت سالها در اثر این بیماری فرد بمیرد باز هم فرد مذکور مرتکب جنایت شده است .

جرم قتل می‌تواند به صورت های مختلفی اتفاق بیفتد . اگر فردی کسی را در آب یا آتش بیاندازد و فرد توان خروج از آب یا آتش را داشته باشد و خارج نشود و در آنجا بماند تا بمیرد پرتاب کننده را نمی‌توان قاتل به حساب آورد .

هرگاه کسی را که مجهز به چتر نجات می باشد از هواپیما به بیرون پرتاب نماید و فرد چتر نجات خود را باز نکند و به زمین سقوط نمایند پرتاب کننده را نمی‌توان قاتل به حساب آورد .

در اینجا به ۲ رای از دیوان عالی کشور استناد می کنیم .

تا هنگامی که سبب اصلی مرگ آسیبی است که جانی وارد کرده است این جانی مسئول ضرب منتهی به مرگ است هرچند مجنی علیه دچار بیماری باشد که در ایجاد مرگ کمک کرده است .

مطابق رای دوم دیوان عالی کشور هرگاه دادگاه ثابت کرده باشد آسیبی که متهم به مجنی علیه وارد  کرده باعث مرگ است و وضع بیماری قربانی نیز کمک کرده از پیگرد متهم در برابر مرگ به عنوان  نتیجه آسیبی که در منجی علیه  وارد شده درست میباشد

شرط دیگر برای اثبات مرگ یا صدمه جسمانی فرد وجود رابطه سببیت می باشد .

طبق ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی که می گوید به سبب آن جنایتی واقع شود براین شرط تاکید کرده است. در صورتی می‌توان فعل مرگ یا صدمه جسمانی را به فرد نسبت داد و او را مسئول دانست که این نتیجه از ترک فعل وی ناشی شده باشد .

شرط دیگر برای مسئول شناختن فرد در قبال مرگ یا صدمه جسمانی فرد ناشی از ترک فعل می باشد که ماده ۲۵۹ قانون مجازات اسلامی صراحتا به آن اشاره کرده است . مثلا پدری که با دیدن غرق شدن فرزندش در استخر وی را نجات نمی دهد درصورتی قاتل محسوب می‌شود که توانایی نجات دادن و فرزندش را داشته باشد ولی از این کار خودداری کرده باشد پس این مسئولیت شامل پدری که شنا کردن بلد نیست نمی شود .

شرط  دیگر برای مسئول شناختن فرد به جرم قتل وجود عنصر روانی لازم میباشد .

برای اینکه به ارتکاب قتل عمدی یا ایراد ضرب و جرح عمدی به دیگری محکوم شود باید مورد نظر وی باشد یعنی این نتیجه را خواسته باشد .هرگاه مرتکب مستقیم موجب بروز جنایت شود به طوری که بدون هیچ گونه شک و تردید نتیجه را منتسب به وی بدانند به این مباشرت در جنایت می‌گویند که به موجب ماده ۴۹۴ قانون مجازات اسلا می.منظور آن است که جنایت مستقیما توسط خود مرتب واقع شود .

طبق ماده ۵۰۶ قانون مجازات اسلامی جنایت آن است که کسی سبب تلف شدن یا مصدومیت دیگری را فراهم کند و خود مستقیما مرتکب جنایت نشود به طوری که در صورت فقدان رفتار او جنایت حاصل نمی‌شود مانند آنکه چاهی بکند و کسی درون چاه بیفتد و آسیب ببیند .

در رابطه با جنایات عمدی بهتر است بگویم که برای عمدی بودن جرم مرتکب باید هم در فعل و هم قصد نتیجه را داشته باشد تا بتواند جرمی عمدی محسوب شود و با فقدان هر یک از این دو جرم عمدی محسوب نخواهد شد.

مورد دیگر اشتباه در هدف می‌باشد اشتباه در هدف زمانی رخ می دهد که مثلا گلوله مرتکب در اثر خطا در تیراندازی به فردی که نزدیک وی ایستاده است اصابت می کنند .

مورد دیگر اشتباه در هویت می‌باشد اشتباه در هویت زمانی رخ میدهد که شخص جانی به همان فردی که در مقابل او ایستاده تیراندازی می‌کند و در ذهن خود او را شخص مورد نظر می‌داند در حالی که شخص مورد نظر نمی باشد .

برای عمدی محسوب شدن قتل یا صدمات جسمانی علاوه بر اینکه مرتکب باید عمد در فعل داشته باشد باید قصد نتیجه را هم داشته باشد . مثلا کسی را که خوابیده به تصور اینکه مرده است از بلندی به سمت پایین پرتاب کنند و بر اثر همین پرتاب بمیرد قتل یا جرح عمدی محسوب نمی شود .

نوعی دیگر از جنایت جنایت شبه عمدی می باشد که طبق ماده ۲۹۱ قانون مجازات اسلامی مرتکب نسبت به مجنی علیه قصد رفتاری را داشته باشد لیکن قصد جنایت واقع شده نظیر آن را نداشته باشد و ازمواردی که مشمول تعریف جنایت عمدی می‌گردد نباشد . مثلا کسی را به قصد تادیب به نحوی که نوعاً سبب جنایت نمی‌شود بزند و موجب جنایت گردند یا طبیبی مباشرتا بیماری را به طور متعارف معالجه کند و اتفاقات سبب جنایت شود .

نوعی دیگر از جنایت جنایت خطای محض می باشد . در جنایت خطای محض مرتکب نه قصد جنایت بر مجنی علیه را دارد و نه قصد فعل را دارد مانندآنکه تیری به قصد شکآر رها کند و به فردی برخورد نمایند .

در صورت نیاز به مشاوره حقوقی با وکلای متخصص می توانید با مشاوره حقوقی پاد تماس حاصل فرمایید.

حالت دیگر جنایت خطای محض وقتی است که جنایت در حالت خواب و یا بیهوشی واقع شود .

در نهایت می توان گفت که جرم قتل انواع مختلفی دارد و می تواند عمدی و یا غیر عمدی باشد که بستگی به این دارد که فرد در جرم قتل قصد فعل ویا قصد نتیجه را دارد یا خیر که بر اساس جرمی که انجام داده است مجازات خواهد شد.که مجازاتهای فرد می تواند متفاوت باشد.

برای قتل عمد سه حالت را می‌توان در نظر گرفت:

حالت اول؛ حالتی است که شخص قصد کشتن شخص دیگری را دارد. اعم از اینکه فعل و رفتار و عملی که برای این کار انجام می‌دهد به لحاظ عرفی کشنده باشد یا نباشد. به عنوان مثال، شخص الف قصد کشتن (قصد نتیجه، قصد سلب حیات، قصد وقوع جرم قتل) شخص ب را دارد. اعم از اینکه این قصد را با فعلِ عرفا کشنده انجام بدهد (مثل پرتاب از بلندی یا شلیک گلوله) یا با فعلِ عرفا غیرکشنده (مثل مشت زدن به کتف). تشخیص اینکه چه عمل و رفتاری کشنده یا غیرکشنده است با عرف است. در اینجا آنچه اهمیت دارد این است که شخص الف قصد کشتن شخص ب را دارد و صرف این قصد کافی است تا عمل او جرم قتل عمدی محسوب شود.

حالت دوم؛ حالتی است که شخص، قصد کشتن شخصِ دیگری را ندارد، در حالی‌که قصدِ فعل یعنی قصد انجام عملی را که به لحاظ عرفی کشنده است، داراست. به طور مثال شخص الف بدون آنکه قصد کشتن شخص ب را داشته باشد او را هل می‌دهد و شخص ب به خاطر اصابت با جدول کشته می‌شود. نظیر این نوع از قتل را در بسیاری از موارد در نزاع و دعوای خیابانی دیده‌ایم. یعنی حالتی که شخص، قصد کشتن مقتول را نداشته اما عملی انجام داده که به لحاظ عرفی مرگ‌آور یا کشنده است. آنچه که در اینجا اهمیت دارد، این است که شخص الف به کشنده بودن عمل خود آگاهی داشته باشد.

حالت سوم؛ حالتی است که شخص نه قصد کشتن شخص دیگری را دارد و نه عمل و رفتار او به لحاظ عرفی کشنده است. اما وقوع این عمل نسبت به یک شخصِ خاص که دارای وضعیت خاص مثل کهولت سن، بیماری و … است، به لحاظ عرفی کشنده و سبب قتل می‌شود. مثلا شخص الف قصد کشتن شخص ب را ندارد، فعل و رفتار او هم به لحاظ عرفی کشنده نیست، اما به خاطر وضعیت خاصی که شخص ب داشته مثلا پیر بوده، بیمار بوده، صغیر بوده و … عمل شخص الف کشنده محسوب می‌شود. در اینجا آنچه که مهم است علم و آگاهی شخص الف به وضعیت خاص شخص ب است که باید ثابت گردد. یعنی ثابت شود که شخص الف می‌دانسته که شخص ب در یک وضعیت خاص به سر می‌برد و انجام چنین عملی سبب مرگ او می‌شود. در غیر این صورت، اصل بر عدم علم و آگاهی شخص الف است و اگر نتوان علم و آگاهی او را ثابت کرد قتل واقع شده عمدی نیست.

مجازات جرم قتل عمد

جرم قتل عمد در هر سه حالت گفته شده، دارای مجازات قصاص نفس است. یعنی اولیای دم مقتول (مقصود از اولیای دم، ورثه‌ی شخص مقتول به جز زوج و زوجه است.) میتوانند خواهان قصاص یعنی کشتن قاتل شوند. البته در مواردی دو طرف می‌توانند صلح و گذشت کنند یا اینکه به جای قصاص، دیه برای مقتول اخذ کنند. که طبق آخرین نرخ اعلام شده در سال ۹۵، دیه‌ی انسان کامل ۱۹۰ میلیون تومان است که در جنایات عمدی‌ای که مستوجبِ قصاصِ قاتل است اما قصاص صورت نگرفته و دیه باید پرداخت شود ظرف ۱ سال باید به خانواده مقتول تأدیه شود. از سوی دیگر در چنین فرضی که شخص مرتکب قتل عمد شده اما قصاص صورت نمی‌گیرد، علاوه بر پرداخت دیه، مرتکب به مجازات ۳ تا ۱۰ سال حبس نیز محکوم می‌شود.

۲. قتل غیر عمد

انواع قتل

قتل غیر عمد، خود به دو گروه شبه عمد و خطای محض تقسیم می‌شود.

۱. قتل شبه عمد

این نوع قتل دارای سه حالت است:

حالت اول؛ حالتی است که شخص قصد کشتن شخص دیگری را ندارد اما قصد فعل یعنی قصد انجام رفتاری را دارد اما آن فعل و رفتار صورت گرفته به لحاظ عرفی کشنده نیست. مثل آنچه که در تصادفات رانندگی رخ می‌دهد. شخص الف (راننده) قصد کشتن شخص ب (عابر پیاده) را ندارد، رفتار و فعل او (رانندگی) به لحاظ عرفی کشنده نیست اما تقصیر راننده مثلا داشتن سرعت زیاد سبب مرگ عابر می‌شود. این نوع قتل، شبه عمد است. مثال دیگر قتل ناشی از اشتباهات پزشکی است که پزشک قصد کشتن بیمار را ندارد، عمل او هم به لحاظ عرفی کشنده نیست اما در اثر تقصیر، بیمار کشته می‌شود. بدیهی است که هر زمان عمل مرتکب به لحاظ عرفی کشنده باشد نوع قتل هم تغییر می‌کند و عمدی می‌شود.

حالت دوم؛ حالتی است که شخص نسبت به موضوع جهل داشته باشد. مثلا شخص الف می‌خواسته رفتاری را نسبت به یک شیء یا یک حیوان انجام دهد، بعدا مشخص می‌شود که اشتباه کرده و موضوع در حقیقت انسان بوده نه شیء یا حیوان. در اینجا نسبت به مقتول نه قصد کشتن او را داشته و نه رفتارش به لحاظ عرفی کشنده بوده بلکه صرفا نسبت به موضوع جاهل بوده و اشتباه کرده است. بدیهی است که اگر قصد کشتن داشته یا رفتارش کشنده باشد، قتل واقع شده عمدی است.

حالت سوم؛ شبیه حالت اول است. یعنی حالتی که شخص مرتکب تقصیر می‌شود. اعم از اینکه بی‌احتیاطی کند. بی‌مبالاتی کند. مقررات را رعایت نکند. یا در عمل خود مهارت نداشته باشد. آنچه که باعث شبه عمد شدن عمل شخص می‌شود، آن است که قصد کشتن ندارد و رفتارش هم به لحاظ عرفی کشنده نیست. همانند مثال تصادفات رانندگی.

مجازات جرم قتل شبه عمد

از آن جایی که این نوع قتل عمدی نیست، پس مستوجب قصاص نیست. و مجازات در نظر گرفته شده برای آن پرداخت دیه توسط خود مرتکب است. البته در خصوص اینکه آیا مرتکب زندانی هم می‌شود یا نه، اختلاف عقیده داریم اما دست‌کم در مورد قتل غیر عمد ناشی از تصادفات رانندگی مرتکب علاوه بر پرداخت دیه، مجازات حبس نیز دارد. در سایر مصادیق حکم به پرداخت دیه توسط مرتکب، قطعی و حتمی است.

۲. قتل خطای محض

این نوع از قتل که به عقیده‌ی برخی، زیرگروهِ قتل غیر عمد و به عقیده‌ی برخی دیگر نوم سومی از قتل است، در بسیاری از موارد سبب اشتباه با قتل شبه عمد می‌شود. به طور کلی قتل خطای محض، حالتی است که شخص نه قصد کشتن شخص دیگری را و نه اصلا قصد انجام عمل و رفتاری را دارد اما به طور اشتباهی و خطایی قتلی واقع می‌شود. برای چنین قتلی می‌توان سه حالت بیان کرد.

حالت اول؛ وقتی قتل در حال خواب یا بیهوشی واقع می‌شود. مثلا شخص الف در اثر غلتیدن در خواب باعث مرگ شخص ب می‌شود.

حالت دوم؛ قتل توسط صغیر یا مجنون واقع شود. مثلا یک کودک یا یک شخص دیوانه مرتکب انجام قتل روی شخص دیگری شوند.

حالت سوم؛ در واقع همان تعریف جرمِ قتلِ خطاست. یعنی حالتی که شخص نه قصد انجام رفتار و عملی را داشته و نه قصد کشتن دارد. اما در اثر اشتباه و خطا قتلی رخ می‌دهد. مثل حالتی که شخص الف تیری را به قصد شکار رها کرده اما به یک انسان برخورد می‌کند. ممکن است بین این حالت با حالت دوم از قتل شبه عمد خلطی رخ دهد اما باید توجه داشت که در قتل شبه عمد قاتل قصدِ فعل، یعنی قصد انجام رفتاری را دارد اما نسبت به موضوع جاهل است. اما در این حالت مرتکب قصد هیچ‌گونه رفتار و فعلی را ندارد و در اثر اشتباه قتل واقع شده است. البته کاملا بدیهی است که اگر رفتار مرتکب به لحاظ عرفی کشنده باشد و شخص هم بر کشنده بودن رفتارش علم داشته باشد، قتل واقع شده عمدی است.

مجازات جرم قتل خطای محض

قتلِ خطا همانند قتل شبه عمد مستوجب پرداخت دیه است. با این تفاوت که در شبه عمد دیه توسط خود مرتکب پرداخت می‌شود اما در خطای محض، عاقله‌ی مرتکب، ملزم به پرداخت دیه هستند. عاقله عبارت است از بستگان و خویشان ذکورِ (مرد) نسبی قاتل به ترتیبِ طبقاتِ ارث. مثل پدر، پدر بزرگ، فرزند پسر، برادر، عمو، دایی و … . مبنای پرداخت دیه توسط این افراد در قتل خطای محض فقه است که بحث درباره‌ی آن یادداشت جدا و مفصلی را می‌طلبد.

در صورت نیاز به مشاوره حقوقی با وکلای متخصص می توانید با موسسه حقوقی پاد تماس حاصل فرمایید.

برای مشاوره حقوقی آنلاین به کانال تلگرام موسسه حقوقی پاد مراجعه نمایید. برای اطلاع بیشتر در خصوص مشاوره حقوقی رایگان موسسه حقوقی پاد با ما تماس بگیرید.